مخمصه های یک روح پیچیده

تو نازک طبعی و طاقت نیاری ...... گرانی های مشتی دلق پوشان

مخمصه های یک روح پیچیده

تو نازک طبعی و طاقت نیاری ...... گرانی های مشتی دلق پوشان

پشم!

یعنی تمام اون چیزهایی که در نظر داشتم واسه روز دوشنبه پریدها!

چرا؟ چون زمان کمرنگش کرد!

یعنی تمام اون احساسات پشم!

میخاستم بگم کشک ولی دیدم پشم بیشتر بود تا کشک!

حالا کشک پشمی!یا پشم کشکی!چه فرقی داره؟

مهم اینه زمان حلال احساساته!

پوف!

آرام

حیف!

الان رختخوابم سرد است!

فردا شب هم!

پس فردا شب هم!

مرگ بر رختخواب های سرد!هرچند رختخواب های سرد یعنی مرگ!

سلام بر تو ای مرگ!

یا2ساعت و نیم مرا در آغوش میکشی و بعد با زنگ گوشی از خواب بیدار میشوم یا تا ابد مرا پذیرا میشوی!

ننگ برتو باد!

------------------------------------

پ.ن: به همه سر میزنم!آهسته و بی سر و صدا!همه را میخوانم!یک روز میفهمید راست میگفتم!