مخمصه های یک روح پیچیده

تو نازک طبعی و طاقت نیاری ...... گرانی های مشتی دلق پوشان

مخمصه های یک روح پیچیده

تو نازک طبعی و طاقت نیاری ...... گرانی های مشتی دلق پوشان

عناوین یادداشت‌ها

  • این وبلاگ دیگر به روز نمیشود 1390/03/05 01:07
  • پشم! 1390/02/08 02:08
    یعنی تمام اون چیزهایی که در نظر داشتم واسه روز دوشنبه پریدها! چرا؟ چون زمان کمرنگش کرد! یعنی تمام اون احساسات پشم! میخاستم بگم کشک ولی دیدم پشم بیشتر بود تا کشک! حالا کشک پشمی!یا پشم کشکی!چه فرقی داره؟ مهم اینه زمان حلال احساساته! پوف!
  • آرام 1390/02/05 02:08
    حیف! الان رختخوابم سرد است! فردا شب هم! پس فردا شب هم! مرگ بر رختخواب های سرد!هرچند رختخواب های سرد یعنی مرگ! سلام بر تو ای مرگ! یا2ساعت و نیم مرا در آغوش میکشی و بعد با زنگ گوشی از خواب بیدار میشوم یا تا ابد مرا پذیرا میشوی! ننگ برتو باد! ------------------------------------ پ.ن: به همه سر میزنم!آهسته و بی سر و...
  • شخم 1390/01/31 00:46
    میدونی؟ وقتی خوب خسته شدم حسابی تشنه و گشنه شدم اونوقت مغزم به کار افتاد! گفت: به تخ*/مم! مهم نیست مغز من شخم(!)دارد یانه!مهم این است چقدر بیخودی دهن خودمو آسفالت کردم! دوشنبه هفته دیگه باحال میشم ها!محکم!اخمالو!مغرور و دهن سرویس کن!
  • ۱-۱ 1390/01/28 02:49
    1- یعنی خاک تو سر اون داور! من نمیدونم این چه پنالتی بود روی مارسلو گرفت! از اون بدتر مرادی خودمون!این داور کجا خوب داوری کرد؟چیز نگو مومن! 2- توی دانشکده ی قبلی توی برد به یک چیز جالب برخوردم!رتبه ی اول!فک کن! مردیم و در کل زندگی یک بار رتبه اول شدیم! البته من فکر کنم اشتباه کردند! ببین تو را خدا! ترم آخری باید رتبه...
  • ۲-۱ 1390/01/27 01:19
    بازی پرسپولیس و استیل آذین امروز حسابی چسبید! حتی بیشتر از برد جلوی ذوب آهن! امروز واقعا اعصابم از بازی پرسپولیس در نیمه دوم و وقت تلف کردن های مداوم مکانی دروازه بان استیل خرد بود! خدامیدونه چقدر دعا کردم اون پرتاب گل بشه!فقط برای اینکه دلم خنک بشه و اعصابم راحت!از این عربی بازی ها و الکی مصدوم شدن ها حالم به هم...
  • نیستی! 1390/01/20 03:04
    این مدت واقعا فرصت نداشتم که درست و حسابی بیام نت! قول هم نمیدم بعدا فرصت کافی داشته باشم. این مدت سرم حسابی گرم پروژه ام بود و کتاب،بعدا هم احتمالا کتاب و جای دیگه!بیخیال! محبت هاتونو انشاالله یک روز سر فرصت جبران میکنم.
  • رنگ دوستی 1390/01/16 01:38
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 هوای گرفته امروز اصفهان، حال خراب روحی و جسمی من را، اصلا بگذریم! دوستی واژه عجیب و خاصی است. دوستی ام با حمید خارج از قواعد دوستانه امروزی است. همین زیبایش کرده، رنگ و بوی خاصی به آن بخشیده و به نوعی شده است یک رابطه خاص. وقتی رفیقت را بشناسی بعضی کارهایش که خلاف...
  • دختر خاله ء مست!!! 1390/01/07 04:08
    مجتبی همیشه میگه وقتی اعصابش خورده طنزش میگیره و خوبتر از همیشه مینویسه. منم امشب اعصابم خورده اما فکر کنم یه چیز خیلی مزخرف بنویسم ولی فقط میخوام بنویسم. امشب یه شوک خیلی بزرگ بهم وارد شد که هنوز فکر میکنم تو این ماجرا من یک شخصیت ایرانیه مسلمون تو یه فیلم هالیووودی ام اونم از این جدیداش!!! محصول ۲۰۱۱ . این پایین زیر...
  • بیلخ! 1390/01/01 02:40
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 1- آنچنان که از ظاهر و باطن امر پیداست دخترک، یگانه همسری است که میتواند، شوهرش را درطول چندساعت از گدایی به پادشاهی برساند! بحث سفره هفت سین بود. میفرمودند شما که خسته و کوفته از خانه تکانی قصد مراجعت به آغوش بنده را دارید، راه کج میکنید و دو فروند چایی لبریز لب...
  • مسخره! 1389/12/27 23:23
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 دفاعیه ام افتاده صبح روز 14فروردین! نه واقعا فکر کن! ---------------------- پ.ن: دوست داشتم بنویسم خوشمزه گی قضیه اینجاست؛ولی ادامه حرفم هرچقدر فکر کردم نیومد!پس خوشمزه گی قضیه اینجاست که این اولین پست من توی این وبلاگه که قسمت نظراتش بسته است! پ.ن:چقدر پ.ن۳پست پیش...
  • کج راهه 1389/12/23 21:17
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 من روی اولین صندلی پشت صندلی راننده اوتوبوس نشسته بودم و او عقب زانتیای پدرش، پشت کسی که احتمالا مادرش است. ذهنم در کوچه پس کوچه های عشق قدم میزد، هندزفری گوشی ام درحال نجوا با پرده گوشم بود و چشمانم از دور سی و سه پل را میبلعید، یک لحظه شیرینی بیش از اندازه این پل...
  • شب درد! 1389/12/20 23:19
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 لحظاتی از نیمه شب نگذشته است که درد تک تک سلول های دختر را هدف گرفته است. تقلای دختر برای بیدار کردن همسرش بی فایده است، مرد خوابش سنگین تر از این حرف هاست. دختر تمام قوای خود را جمع میکند و خود را به اتاق مادرشوهر میرساند، مادرشوهر بیدار میشود، عروسش را نظاره...
  • جای خالی 1389/12/18 14:10
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 با معاون دانشگاه قبلی در مورد مسئله ای حرف میزدیم. وسط حرف هایم گفتم : - بعدش رفتم و توی رختخوابم خوابیدم، جات خالی!!!! -------------------- پ.ن: حالم خوب نیست! هرچند خوب بودن و بد بودن حال من به حال شما فرقی نمیکند. به قول باباطاهر: فلک کی بشنود آه و فغانم بهر...
  • کاشف مستراح ! 1389/12/14 21:22
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 با دوستان جدید التاسیس(!) تمام سوراخ سنبه های دانشگاه را کشف کرده ایم. از آن سه نفر جدا میشوم تا بروم اندکی به کمرم بزنم، باشد خدا از ما راضی شود! وقتی مراسم کمرزنی را به تنهایی در مکانی سوت و کور به نام نمازخانه(مسجد یا هرچه اسمش را بگذارید) با آب و تاب به پایان...
  • هیولا 1 1389/12/13 03:01
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 ساعت های متمادی است دارم به این فکر میکنم که این تغییرات در جهت مثبت بوده است یا منفی. وقتی میگویم ساعت های متمادی یعنی 3، یا شاید 4ساعت. شروع این تغییرات شاید از روزی کلید خورد که برای ثبت نام در دانشگاه جدید رفته بودم، آن تنهایی کذایی جرقه ای بود در انباری پر از...
  • حال مزخرف 1389/12/11 01:34
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 آدم وقتی به چیزی نیاز پیدا می کند به آن فکر میکند، البته این بدین معنا نیست که افکار آدم صرفا حول محور نیازهایش در گردش است، ممکن است جرقه ی فکری در ذهن آدمی بخورد اما وقتی نیازی بدان احساس نشود به مرور زمان کمرنگ میشود تا زمانی که عملا محو شود. برای خواندن بقیه ی...
  • خودخواه 1389/12/08 01:31
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 در چند روز اخیر اصلا حال روحی مساعدی نداشته ام. گاهی اوقات به پوچی میرسی، اما این حال من پوچی نبود! یک حال مزخرف که هیچ اسمی نمی شود برایش انتخاب کرد، نمیشود توصیفش کرد. این روزها دخترک را حسابی اذیت کرده ام اما او آرام تر و متین تر و صبورتر از همیشه تحملم کرده...
  • خوب 1389/12/05 22:07
    خوب نیستم! خیلی بده که حرفای زیادی واسه گفتن داشته باشی اما نتونی بگی! لطفا نپرسیدم چرا اینطوری ام و........... نیم ساعته مدام مینویسم و پاک میکنم! حالم کم کم داره از خیلی چیزها به هم میخوره!
  • مورچه! 1389/12/02 01:46
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 دوستی داشتم که یکی از آرزوهاش این بود که مورچه میشد و میرفت روی تن یک دختر بلوند و 24ساعت کامل تموم بدنشو گاز میگرفت! ادامه مطلب را از دست ندهید! ارتباط تنگاتنگی با این پست داره! ------------------ این نوشته از مجید که خیلی دوسش دارم! هم مجید را هم نوشته اش را!...
  • هرزه گی 1389/11/30 02:01
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بوی هرزه گی میدهد افکار چادرپیچ شده اش --------------------------- مخاطب خاص نوشت: میدونی عزیز دلم؟ مهم نیست چته، چرا اینجوری شدی و... فقط الان که از درد تنهایی به تنهایی پناه بردی دارم بهت فکر میکنم! صادقانه بهت بگم :تضمین نمیدم 20 دقیقه دیگه هم بهت فکرکنم، اما...
  • همصدایی 1389/11/27 21:00
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 گاهی اوقات باید گزینه اختیار را حذف کرد! اختیار نتیجه اش میشود فراموش کردن، پشت گوش انداختن، وقعی ننهادن و... میخواهم رک باشم! دیروز ووردپرس رافیلتر کردند، امروز گوگل ریدر را! فردا نوبت بلاگ اسکای است و پس فردا نوبت گوگل! احتمالا آخر سر کابل های اینترنت را قطع...
  • بوی رفاقت 1389/11/26 21:55
    الف) وقتی رفیق شفیق و یار گرمابه و گلستان خود را بعد از حدود۳ماه میبینید عکس العملتان چیست؟ وقتی یک مرد ۱۸۴سانتی متری بیخیال محیط دانشگاه و نگاه عجیب و غریب دخترها و پسرهای دور و برش مثل یک بچه دوساله وقتی شما را از دور میبیند با شور و شوق خاصی به طرف شما میدود و آغوشش را باز میکند عکس العملتان چیست؟ ۱- شما هم آغوشتان...
  • اولین پست 1389/11/25 02:36
    برخلاف بقیه ی دوستان که از پرشین بلاگ و بلاگفا به بلاگ اسکای کوچ کردند من از ووردپرس مجبور شدم کوچ کنم!دلیل آن هم فیلترینگ ووردپرس توسط حضرات ارزشی بود! حس کسی را دارم که تا دیروز در حالی که سیگار برگی گوشه لب داشت اوقات فراغت خود را به قدم زدن در محله مونتمارتر و خیابان مونتاین میگذراند و وقتی از سیگار و سالن مد و...