مخمصه های یک روح پیچیده

تو نازک طبعی و طاقت نیاری ...... گرانی های مشتی دلق پوشان

مخمصه های یک روح پیچیده

تو نازک طبعی و طاقت نیاری ...... گرانی های مشتی دلق پوشان

شب درد!

لحظاتی از نیمه شب نگذشته است که درد تک تک سلول های دختر را هدف گرفته است. تقلای دختر برای بیدار کردن همسرش بی فایده است، مرد خوابش سنگین تر از این حرف هاست. دختر تمام قوای خود را جمع میکند و خود را به اتاق مادرشوهر میرساند، مادرشوهر بیدار میشود، عروسش را نظاره میکند و بعد در اتاق را میبندد و میرود تا ادامه ی خوابش را از سر بگیرد.


خواهرشوهر هم وقتی صدای ناله عروس خانواده با صدای کوبیده شدن در اتاقش به هم میپیچد، مقداری غر میزند، چندتا فحش میدهد و بعد خواب!

دختر برمیگردد به اتاقش  و اینقدر ناله میکند، گریه میکند تا همسرش بیدار میشود و میگوید چیزی نیست! صبر کن تا صبح!


اما درد موذی تر از این حرف هاست، در جدال خواب مرد و درد زن بالاخره درد زن موفق میشود، مرد بیدار میشود، به دنبال مادرزنش میرود، مادرشوهر بیدار میشود و خودش را به عروسش میرساند و درمورد این حرف میزند که اگر بچه دختر باشد ال میکند وبل! میگوید اگر بچه پسر نباشد، به پسرش میگوید تو و بچه ات را همانجا بگذارد و بیاید!


در همین حین مرد و مادرزن از راه میرسند و بعد مادرشوهر میرود به اتاقش تا خدای نکرده خوابش مانند الکل نپرد!

 مرد و مادرزن، دختر را به بیمارستان میرسانند اما خبری از دکتر نیست!

قصه دراز نمیکنم! بین ساعت 1ونیم تا2 پسری تپل، سفیدروی با چشمانی درشت و سری پر از مو به دنیا می آید. اگر فقط یک ساعت پسر تعلل میکرد جان خود و مادرش را.........


باهر ضربه ای که ماما به پشت پسر میزند مادر گریه اش شدت میگیرد تا پسر به گریه می افتد. از آن روز هربار مادر گریه میکند، پسر نیز به گریه می افتد. از آن روز پسر میشود سنگ صبور مادر و مادر میشود تنها پشتیبان پسر در ایام کودکی و نو جوانی و بعضی روزهای جوانی.

بامداد بیستم اسفند این وقایع اتفاق افتاد. پسر سالروز ولادت هایش را مانند آن شب مادرش غریبانه میگذراند.

تولدم مبارک، نقطه!

نظرات 27 + ارسال نظر

پرسیدم از سرشک ، که سرچشمه ات کجاست ؟
نالید و گفت : سر ز کجا ز چشمه از کجاست ؟
لبخند لب ندیده ی قلبم که پیش عشق
هر وقت دم زخنده زدم ، گفت : نابجاست

کـــارو

ف@طمه 1389/12/21 ساعت 00:12 http://minisant.blogfa.com/

وااااای مجتبی جان تولدت مبارک ایشالا به قشنگترین آرزوهات برسی امشب و سایه ی اون مامان عزیز همیشه بالای سرت باشه میدونم با این توصیف خیلی دوسش داری خدا حفظش کنه....
و اینکه مامانبزرگه بدجنسی داری :(
توولدتـــــــــــــــــــــ مبــــــــــــــــــــــــــــارکـــــــــــــــــ

عاطی 1389/12/21 ساعت 00:28

خیلی تولدت مبارک!

نوشته ت غمم-و!!!! دوچندان!!!!!!!!!!کرد!!!!!!!!

بازم مبارک!واسه-ت آرزووهای خووب خووب می کنم!

وای مجتبی جان فوق العاده بود... اشکمو درآوردی پسر
تولدت مبارک باهزارهزارتا آرزوی خوب واسه هم واسه تو هم واسه مامانت
همیشه شاد باشی و هیچوقت غم توو چشات ، توو حرفات نباشه
به امیدبهترین روزا واسه تو دوست عزیز
تولدت مبارک

تولدت مبارک باشه.

آلن 1389/12/21 ساعت 01:14

بچه تو تولدت بود و صدات در نمی یومد.
تولدت هزاران بار مبارک باشه.
برو واسه گوشی.

وای مجتبی جان اصلا فک نمی کردم اینجور بدنیا اومده باشی ، این همه سنگدلیشون باورم نمیشه ... چی کشیده اون خانوم گل مادرت ... ایشالا همیشه تنش سالم باشه و دلش شاد و سایه ش رو سرت باشه ... راستی ممنون که پسر شدی و مامانت رو نجات دادی از آزارشون ....
تولدت مباااااااااااااااارک ... فردا میرم تو حیاط و یه گل خوشگلت به افتخارت می چینم ...

سلام.
آدم تولدشو با این همه غم خبر میده..
مبارکا باشه.. کو کیک تولد.. کو شمعاش؟؟
انشاا.. ۱۰۰۰ سال زیر سایه ی مامان گل و مهربونت زندگی کنی..
نوشته هات خیلی دل نوشت بود..قدر مامان گلتو بدون..
بازم تولد با هزارتا شاخه گل مجازی تقدیم به تو مبارک..

فاخته 1389/12/21 ساعت 12:52 http://3881467hk.blogfa.com/

بابا ایول چقد ۲۰ اسفندی داریم
مامان منم ۲۰ اسفنده به همراه بابابزرگم
تولدتون مبارک
ایشالله دستیابی به آرزهاتون سهل باشه
ایشالله همیشه خوشی های زندگیت اونقدی باشی که نا خوشیش به چشم نیاد
ایشالله بری خارجه
ایشالله ماشین مدل بالا بخری
ایشالله ...
یکی بیاد منو از برق بکشه

سحر 1389/12/21 ساعت 14:02 http://sahar22761.blogfa.com

تولدت مبارک ریفیق

آرزویم اینست که در همه روزها و شب های غریبانه ات چشمانت اگر تر است از شوق آرزوهای فردا و فرداهایت باشد ... نه از تکرار غم دیروز....

خیلی قشنگ بود مجتبی خیلیییییییییییی.....
تولدتم مبارک مجتبی جان...ایشالا همیشه شاد و سرزنده باشه


ایشالا همیشه مادرت شاد باشه و بخنده تا تو با خنده های اون بخندی

سلام
تولدت مبارک(ایکون شاخه گل اونم یه عالمه)
پسر زندگیت چقدر شبیه فیلمهای هندیه.یعنی اینقدر مادر بزرگ بیرحمی داشتی.

تفلدت مبارک عمو!
پیر شی عسیسم
بیا پیشم آپم

مجید 1389/12/21 ساعت 16:38

پیوندت مبارک..
اوخ نه
تولد
تولد
تولدت
م
با
رک
امیدوارم همیشه شاد و سلامت و پیروز باشی
..
چرا اسمتو نذاشتن نوروز؟

چرا؟خیلی حرف میزنم مگه؟

تو پست صوتی که گذاشته بودی خیلی حاضر جواب به نظر میرسیدی!


خرس گنده تولد میگیره

داستانش راس راسکی بود؟؟؟؟؟؟؟؟
۳روزگیتون مبارک

الا 1389/12/22 ساعت 00:12 http://yekela.persianblog.ir

اینا یعنی تولدت بوده؟!!!!!!
تولدت مبارک

توووولدت مبااااااااااااااااارک ....


دلم برای مامانت خیلی سووووخت ... خدا حفظش کنه .... تو رو هم برای اون ...
خوش به حالش که اینقدر پسرش خوب و مهربونه و دوسش داره ...
سایه اش بالای سرتون

مهربانی جاده ای است
که هرچه پیش تر روند ، خطرناک تر می گردد
نمی توان بازگشت
اما لحظه ای باید درنگ کرد
و شاید چندگامی بر بیراهه رفت
مدتی است برجاده ای هموار می رانیم
حرف های نزدیک دارند فرا می رسند
خطرناک است

سلام اپم عزیز مبارک باشه

سحر 1389/12/22 ساعت 11:45 http://sahar22761.blogfa.com

یاالله آپ کن
به مادربزرگت رحم کن که هرکی میاد و این پست رو میبینه چارواداری نثارش میکنه هوارتاااااا !!!!

سلام.
خب یک کلمه میگفتی تولدمه چرا این همه مارو پیچوندی.؟؟
تولدت مبارک تولدت مبارک.نقطه

خب نمیدونم چی بگم.. این چیزی که نوشته بودی خیلی پر از غم بود.. خدا مادرتو برات حفظ کنه..
و تولدت هر چند با تاخیر مبارک..

در ضمن همه ی پستهایی که ازت نخونده بودم رو خوندم.. یک کلام خیلی قلم خوبی داری..

نیما 1389/12/23 ساعت 12:42

تولدت مبارک مرد !

درساحل کدام روخانه ای عشق

انگونه رها شده ازخویش می رقصید
که آسمان می آشوبند
وبادهارویای طوفانی خودرا
بادرختان باغ درمیان می گزار ند

چرا غریبانه؟؟؟ وای گریم گرفت
مبارک باشه ولی.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد